قیصر امین پور و خیام نیشابوری

اغلب ما خیام را به عنوان شاعری توانا می شناسیم که صاحب رباعیات و اشعار زیبایی می باشد اما غالبا در مورد دیگر ابعاد زندگی خیام نیشابوری کم تر شنیده ایم پس برآن شدیم تا همه جنبه های زندگی حکیم خیام نیشابوری به شما عزیزان معرفی کنیم و پس از آن نیز زیباترین اشعار وی را با هم مرور نماییم.

خیام نیشابوری تصویری که در زیر مشاهده می نمایید تندیس خیام نیشابوری در سازمان ملل می باشد. نابغه ای که متاسفانه آن طور که باید و شاید او را نشناخته ایم. در ادامه جنبه های بیشتری از زندگی خیام را با هم مرور خواهیم نمود.

خیام نیشابوری در سازمان ملل تندیس خیام نیشابوری در سازمان ملل

شعر خیام نیشابوری

زندگینامه خیام نیشابوری

خیام نیشابوری در قرن 5 هجری در شهر نیشابور پا به هستی نهاد. فقه را در میان سالی در محضر امام موفق نیشابوری تعلیم یافت، حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را نیز آموخت. بعضی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی آموخته است.
خیام نیشابوری در حدود 449 تحت حمایت و پشتیبانی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی درباره ی معادله ‌های درجه ی سوم به زبان عربی نوشت تحت عنوان “رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله” و چون با نظام‌الملک طوسی رابطه ‌ای خوب داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم نمود. بعد از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین ملک‌ شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان رهسپار می شود تا سرپرستی رصدخانه ی اصفهان را عهده دار گردد. خیام نیشابوری 18 سال در آن‌ جا اقامت می گزیند. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال ‌ها (حدود 458) طرح اصلاح تقویم را تنظیم می نماید. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدین ملک‌شاه معروف ‌است، ولی بعد از مرگ ملک‌شاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌ عنوان اختربین در دربار خدمت می نمود هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت. در همین سال‌ها (456) مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را تحت عنوان “رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس” را می‌ نگارد و در آن خطوط موازی و نظریه ی نسبت ‌ها را بسط می‌دهد. همچنین بیان می‌شود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملک ‌شاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان کرده ‌است. پس از فوت ملک‌شاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام نیشابوری مورد کم لطفی  قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع گردید پس از سال 479 اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب گشته بود، ترک نمود. احتمالا در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را به نگارش درآورد. رساله مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالا در همین سال‌ ها به رشته تحریر درآمده ‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌ است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر انتخاب نکرد.
مرگ خیام را در بین  سال‌های 517-520 هجری می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره‌ نویسان نیز وفات وی را 516 نگاشته اند، ولی بعد از بررسی های لازم معلوم گشته که تاریخ وفات او سال 517 بوده ‌است. مقبره خیام نیشابوری هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته ‌است.

قیصر امین پور یکی از شاعران به نام معاصر می باشد که آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشته است. سعی داریم نگاهی به زندگینامه قیصر امین پور داشته باشیم و در ادامه زیباترین اشعار قیصر امین پور را با هم یکی به یک ورق بزنیم.

قیصر امین پور اشعار قیصر امین پور

زندگینامه قیصر امین پور

قیصر امین‌پور شاعر نامدار معاصر در دوم اردیبهشت ماه سال 1338 در شهرستان شوشتر بخش گتوند (شهرستان امروزی) در استان خوزستان پا به هستی نهاد. دوران تحصیای در راهنمایی و متوسطه خود را در شهر دزفول گذراند و در سال 1357 در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران قبول شد، اما بعد از مدتی قیصر امین پور از تحصیل در این رشته منصرف شد.
قیصرامین‌پور، در سال 1363 برای بار دوم اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا طی کرد و در سال 1376 از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع نمود. این پایان‌نامه در سال 1383 و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به انتشار رسید.
قیصر امین پور در سال 1358، از جمله شاعرانی بود که در پایه گذاری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال 1366 تأثیر گذار بود. قیصرامین پور طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفته‌نامه سروش را عهده دار بود و نخستین مجموعه اشعار قیصر امین پور در سال 1363 منتشر شد. نخستین مجموعه اشعار قیصر امین پور «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و پس از آن «تنفس صبح» تعدادی از غزل ها و شعرهای سپید او را در بر می‌گرفت. قیصر امین پور هرگز اشعار فاقد وزن نسرایید و در عین حال این نوع شعر را نیز هیچ گاه مردود ندانست
دکتر قیصرامین‌پور، تدریس در دانشگاه را در سال 1367 و در دانشگاه الزهرا آغاز نمود و بعد در سال 1369 در دانشگاه تهران مشغول تدریس گشت. قیصر امین پور همچنین در سال 1368 موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین گشت. دکتر قیصر امین‌پور در سال 1382 به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده گردید.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

ویژگی های اشعار قیصر امین پور

مضامین نو و بکر در اشعار قیصر امین پور
آگاهی و خردمندی و دقت نظر قیصرامین پور از وی شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است. مضمون یابی و نکته پردازی قیصر از نوعی نیست که او را از واقعیت ها دور ساخته و نازک اندیشی های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد. (همانند شاعران سبک هندی) ویژگی زبان او در عین سادگی و روانی، از زیبایی چشمگیری برخوردار می باشد.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور

تفکرات نو در اشعار قیصر امین پور

یک اندیشه سنتی در این مورد بر این اعتقاد است که هر چه بوده، گذشتگان و دیگران سروده و نوشته اند. پس آنچه سروده و نوشته می شود، تازگی و طراوت ندارد و دست کم تفسیری از آثار آنان می باشد. ولی جوابی دیگر می باشد که می گوید: همه چیز را همگان می دانند و همگان همچنان به خلق و کشف مدام هنری باور دارند. قیصر امین پور یکی از شاعرانی است که در این زمینه تلاش خوبی را سرگرفت.

قیصر امین پور اشعار زیبای قیصر امین پور


فال چوب

فال چوب،فال ابجد اگر در فال چوب یا همان فال ابجد شما " آ آ ب " آمد
 
در فال چوب شما این گونه آمده است : اگر دچار بیماری هستید مژده باد بر شما که این بیماری به زودی برطرف خواهد شد و سلامتی به شما باز خواهد گشت . با خانواده ات زندگی نیکویی خواهی داشت و در شغلت سود خوبی به تو خواهد رسید . کسی به تو بدی خواهد کرد درحالی که تو به او خوبی کرده ای ولی وی دچار پشیمانی خواهد شد چرا که غمخوارت می باشد . اگر می خواهی به سفر روی این کار را بکن چرا که سفر خوبی خواهی داشت . در ادامه فال چوب ( فال ابجد ) شما این گونه آمده است که اگر چیزی را از دست داده ای به زودی زود آن را به دست خواهی آورد و اگر مسافری در راه داری به زودی باز خواهد گشت و اگر در بین نزدیکانت زندانی داری به زودی به تو باز خواهد گشت و اگر خواسته و نیازی داری برآورده خواهد شد . فال چوب به تو توصیه می کند که از انجام کارهای شر دوری کنی و در امور پیش قدم باشی و مژده باد بر تو که به خاطر یک کار خوب زبان زد خواهی شد .

امیدواریم از این مقاله لذت برده باشید.


فال روزانه : فال امروز من چیست؟

فال روزانه

یکی از دلایل رایج شدن فال روزانه یا همان فال امروز و فالگیری و طالع بینی در حال حاضر این می باشد که انسان امروزی نسبت به بشر دوران گذشته تنبل‌تر گردیده است. یکی دیگر از این دلایل مهم و اساسی، احساس تنهایی می باشد که گریبان قسمت زیادی از مردم روی زمین را گرفته است و یکی دیگر از دلایل روی آوردن مردم به فال امروز و فال روزانه تلقین می باشد. تنهایی و غربت، ناراحتی ذهن، توانایی نداشتن در برقرار کردن رابطه با دیگران، نیاز به پیشرفت و موفقیت در کار، حل کردن مسائل عشقی، عاطفی و زناشویی باعث می گردد گاه افراد تحصیل کرده و روشنفکر هم تحت القائات دیگر اطرافیان دست به دامان این مسائل می گردند و نداشتن قدرت و توانایی خود را برای حل نمودن مشکلات به این صورت ابراز می دارند. در واقعیت به همان اندازه که مشکلات روانه افراد بیشتر و بیشتر گردیده است در مقابل زمان و صبر افراد نیز متاسفانه کاهش پیدا نموده است پس این همان دلیلی است که انسان هرطور گردیده است حتی با گرفتن فال امروز و فال روزانه مشکلاتش را حل نماید. امیدوارم این مقاله کوتاه اندکی شما را ترغیب به تامل و تفکر در امر فال روزانه  فال امروز کرده باشد.


ضرب المثل ایرانی و بیوگرافی علی ضیاء

 

ضرب المثل های ایرانی داستان ضرب المثل هاضرب المثل های ایرانی + داستان ضرب المثل

 
دعوا سر لحاف ملا بود
 
 در شبی از شب های سرد زمستان، ملا نصر الدین در رخت خوابش خوابیده بود که ناگهان صدای سر و صدا از کوچه بلند شد. زن ملا به او گفت که بیرون برود و و سر و گوشی آب دهد. ملا گفت : به ما چه ربطی دارد؟ بگیر بخواب. زنش گفت : یعنی چه که به ما چه ربطی دارد؟ پس همسایگی به چه درد می خورد.
غوغا ادامه پیدا مرد و ملا که می دانست بحث با زنش بی فایده است. با اکراه لحاف را روی خودش انداخت و به سمت کوچه رفت.
 مثل این که دزدی به خانه یکی از همسایه ها زده بوده است اما صاحب خانه متوجه شده بود و دزد نتوانسته بود که چیزی بدزدد. دزد هم که در کوچه قایم شده بود چون که دید همسایه ها به خانه شان برگشتند و کوچه خلوت شده است ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و با خود گفت که از هیچی بهتر است پس  به سمت ملا دوید، لحافش را کشید و با سرعت تمام دوید و در تاریکی شب گم شد.
وقتی ملا پیش همسرش برگشت. زنش از او پرسید: چه خبری بود؟
ملا هم جواب داد : هیچی، دعوا سر لحاف من بود!!!
این ضرب المثل ایرانی زیبا را وقتی استفاده می کنند که شخصی در دعوائی که به او ربطی نداشته ضرر دیده یا در یک دعوای زرگری مالی را از دست داده است.
ضرب المثل های ایرانی (کوتاه)
ادب از که آموختی از بی ادبان : با مشاهده ی کار های ناپسند بی ادبان و دوری از آن کارها
آب در هاون کوبیدن : این ضرب المثل ایرانی کنایه از انجام کار بیهوده است.
آتیش بیار معرکه : این ضرب المثل ایرانی کنایه از دو به هم زنی میان دیگران است.
آش دهان سوزی نیست : کنایه از این که خیلی هم مورد پسند نیست.
آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این ضرب المثل ایرانی کنایه از این دارد که باید این کار را انجام دهی چه بخواهی چه نخواهی!!!

آیا سبک اجرای علی ضیا در برنامه نیمروز تغییر می‌کند؟
سبک اجرای من به تناسب زمان تغییر می‌کند. من تلاش می‌کنم بشدت خودم را به روز کنم. مخاطب ما این تغییر را درک خواهد کرد. گاهی با سبک اجرایم، گاهی با اصطلاحاتم و گاهی با اتفاقات استودیو پیش می‌رویم. به هر صورتی تلاش علی ضیاء و دیگر همکاران بر این است که مخاطب از دیدن ما لذت ببرد. خوشبختانه نیمروز، روند رو به رشدی دارد و هر روز بهتر و بهتر می‌شود.
کار کردن با علی زاهدی چطور است؟
بسیار خوب و عالی است. علی زاهدی جزو معدود اشخاصی است که واقعا دلسوزانه برایت خیرخواهی می‌کند، غصه ‌ات را می‌خورد و حتی اگر سرت هم داد بزند، باز از خیرخواهی اوست. اگر در مسیری که او تشخیص می‌دهد تلاش کنی، هرگز دچار مشکل نمی‌شوی و امیدوارم این همکاری به همین خوبی ادامه پیدا کند.
با توجه به سبک صدایتان و جوان بودن شما، آیا سید علی ضیا تصمیم ندارد اجرای اخبار را تجربه کند و آن نوع اجرا را نیز در کارنامه خود داشته باشد؟
قطعا به سمت این نوع اجرا نخواهم رفت، چراکه من فضای راحتی دارم و به این سبک اجرا علاقه‌مندم. حتی اگر هم زمانی قرار باشد خبری را بخوانم آن را به شکل جدیدی اجرا خواهم نمود، چون دوره بسیاری از اجراها سرآمده و ما باید به سمت اجرا های ساده و ملموس برویم و حتی برای اخبار خواندن باید از این نوع اجرا های خشک و دور از زبان مردم، فاصله بگیریم.
نخستین برنامه ‌ای که در رادیو اجرا کردید چه بود، اولین دستمزد تان چه اندازه بود و پس از شنیدن صدای سید علی ضیا چه احساسی داشتید؟
برای نخستین بار قرار بود فقط تکه‌ای با عنوان «ساعت 22، اینجا تهران است، صدای جمهوری اسلامی ایران» اجرا کنم که آن را این‌گونه گفتم «ساعت 10 ، اینجا جوان، برو...» (با خنده) و اولین‌بار که صدای علی ضیا را شنیدم فکر کردم که صدایم چقدر از خودم بزرگ ‌تر است. اولین دستمزدم هم 20 هزار تومان بود.
مهم‌ترین فاکتور ماندگاری یک مجری از نظر سید علی ضیاء چیست؟
از نظر من 2 فاکتور اصلی و مهم هستند؛ اول این‌که من نقش خداوند را بشدت در زندگی خودم پر رنگ و مهم می‌بینم و به این معتقدم که هرچه او برایمان بخواهد خیر است و خوب. زمانی او برایم سختی می‌خواهد که در این صورت هم باید مقاومت کنم و به راهم ادامه دهم و دوم این‌که یک هنرمند باید حواسش به مردم باشد. اگر با مردم باشی و خودت را از آنها جدا نکنی و به گوشه گیری کشیده نشوی می‌توانی ماندگار باشی. آنچه در حال حاضر مغفول مانده این که ما گاهی یکسری فاکتور ها را یادمان می‌رود و شاید گاهی به خاطر مشکلاتی که برایمان ایجاد می‌شود ـ که البته شاید از حسب مهر و محبت مردم باشد ـ هنرمندان خودشان را از مردم جدا می‌کنند و همین باعث فراموش شدن شدن یک مجری می‌شود.
علی ضیا بیشتر در چه زمینه ‌هایی مطالعه دارد؟
بیشتر به طور ویژه مطالعه می‌کنم، ولی در زمینه ‌های زیادی مطالعه دارم از جمله رمان، جامعه‌شناسی، فلسفه هنر و... ولی بیشتر فضای نشریات را ترجیح می‌دهم، چراکه یک مجری باید اطلاعاتش به گستره یک اقیانوس و عمق یک بند انگشت باشد.
سید علی ضیاء آینده را چطور می بیند؟
به نظر سید علی ضیا آینده را باید ساخت. به امید خدا من تصمیم دارم آینده را به گونه ای شایسته‌ای تغییر دهم. اول این‌که تصمیم دارم خودم بسیار بهتر باشم و مانند بسیاری از کسانی که اسطوره بودند مثل تختی که مردم آن ها را به عنوان فرزند خود قبول کرده اند، دوست دارم لطف خداوند همواره شامل حالم باشد و بعد برنامه‌های بسیاری در ذهن دارم که هم برای کشورم بتوانم مفید باشم و هم برای شهرم. من حتما برای کاشان تلاش می‌کنم و استعداد های بالقوه جوانان شهر کاشان را تا جایی که بتوانم به فعل درمی‌آورم، اگرچه مشکلات فراوانی بر سر راهم هست، ولی مقاومت می‌کنم.
 
امیدوارم از این مصاحبه مفصل و جذابی که با علی ضیا شد لذت برده باشید.

اشعار نیما یوشیج و اشعار مولانا

اشعار مولانا مثنوی معنوی زیباترین اشعار مولانا (عاشقانه عارفانه)

 
یکی از زیباترین اشعار عاشقانه عارفانه مولانا جلال الدین محمد بلخی را در ادامه با هم می خواهیم :
 
پوشیده چون جان میروی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
 
چون میروی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من
 
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
 
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بی پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرا
در پیش یعقوب اندر آ ای یوسف کنعان من
 
از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
 
گل جامه در از دست تو وی چشم نرگس مست تو
ای شاخه ‌ها آبست تو وی باغ بی‌پایان من
 
یک لحظه داغم میکشی یک دم به باغم میکشی
پیش چراغم میکشی تا وا شود چشمان من
 
ای جان پیش از جان‌ها وی کان پیش از کان‌ها
ای آن بیش از آن‌ها ای آن من ای آن من
 
چون منزل ما خاک نیست گر تن بریزد باک نیست
اندیشه‌ام افلاک نیست ای وصل تو کیوان من
 
بر یاد روی ماه من باشد فغان و آه من
بر بوی شاهنشاه من هر لحظه‌ای حیران من
 
ای جان چو ذره در هوا تا شد ز خورشیدت جدا
بی تو چرا باشد چرا ای اصل چارارکان من
 
امیدواریم از این شعر زیبای مولانا همچون دیگر اشعار مولانا لذت برده باشید و وزن و قافیه های بی نظیر آن در شما شوق و شعف ایجاد کرده باشد.
 

نیما یوشیج اشعار نیما یوشیج شعر نیما یوشیجفعالیت‌های اجتماعی نیما یوشیج

 
دوران نوجوانی و جوانی نیما همراه است با طوفان‌های سهمگین سیاسی و اجتماعی در ایران همچون انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تأسیس جمهوری سرخ گیلان، اما روح حساس نیما نمی‌توانست از این طوفان‌ های اجتماعی بی‌تأثیر ماند. نیما یوشیج از بعد سیاسی تفکر چپ‌گرایانه داشت، و با نشریه ایران سرخ، یکی از نشریات حزب کمونیست ایران (دهه 1920) که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر می‌شد همکاری قلمی داشت. ازجمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و در کنار او بجنگد تا بمیرد. قبل تر، در دهه 20 شمسی، در اولین کنگره نویسندگان ایران عضو هیأت مدیره کنگره بود و اشعار نیما یوشیج در نشریات چپ‌گرای این دوره انتشار پیدا می کرد.